تجدید ناپذیری منابع معدنی، عدم قطعیت دادهها و اطلاعات مرتبط، نیاز به سرمایهگذاری بالا، طولانی بودن دوره بازگشت سرمایه و غیره، وضعیت خاص و درعینحال پرمخاطرهای را پیش روی صنعت معدنکاری قرار داده است. ازاینرو تلاش شده است با مطالعات و پژوهشهای مختلف، ریسک فعالیتهای معدنی تا حد امکان کاهش یابد. بهینهسازی موقعیت گمانه های اکتشافی تکمیلی یکی از مهمترین اقداماتی است که می توان در این راستا انجام داد.
به دلیل محدودیت دادههای برداشتشده از رخنمونهای کانسار، برای تهیه اطلاعات بیشتر و کاهش عدم قطعیت تصمیمگیریها، اقدام به حفر گمانه های اکتشافی میشود. بر اساس مطالعه نمونههای برداشت شده از گمانهها، مدل سهبعدی کانسار و به تبع آن مدل بلوکی عیار تخمینی تهیه میشود. فرض اساسی در فرآیند برنامهریزی تولید معادن بر این است که این مدلها واقعاً ارائه گر آن چیزی است که در زمین وجود دارد، حالآنکه این مدلها در عمل دارای عدم قطعیت هستند و درنتیجه کلیه طراحی های صورت گرفته بر این اساس نیز توأم با عدم قطعیت خواهد بود. راه حل کم کردن عدم قطعیت و بهعبارتدیگر افزایش قطعیت، به دست آوردن داده های بیشتر از کانسار (گمانه های اکتشافی بیشتر) است. نتیجه تعداد بیشتر گمانه های اکتشافی، کاهش عدم قطعیت مدل بلوکی و البته افزایش هزینههای اکتشافی است. مدل بلوکی با عدم قطعیت کمتر، میتواند برنامه های دقیق تر و زمانبندی قابل تحقق تری را برای معدن در پی داشته باشد. علاوه بر این، کاهش عدم قطعیت میتواند در جهت گیری استخراج معدن، طرحریزی جریانهای نقدینگی، برنامه ریزی دریافت وام برای تأمین مالی پروژه ها و حتی در بهره برداری از کارخانه فرآوری نیز مؤثر باشد. زمین آمار، دانشی است که میتواند ما را در رسیدن به این هدف یاری نماید.
Read More